حضور صدیقی به مرجعیت نمازجمعه کمک کرد؟
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۱۲۵۲۵
علی مزروعی در روزنامه فرهیختگان نوشت: بیش از یک ماه از ماجرای افشای اسنادی از انتقال سند زمین حوزه علمیه امام خمینی ازگل به موسسهای تحت مالکیت آیتالله صدیقی و چندین نفر از اعضای خانواده او میگذرد. ماجرایی که امامجمعه موقت تهران صحت آن را تایید کرد، اما آن را ناشی از سوءاستفاده یکی از افراد نزدیک به خود دانسته و حتی مدعی شد امضایش در این پرونده جعل شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنطور که کاظم صدیقی گفته است از فرد مذکور شکایت شده و دادگاه برای رسیدگی به پرونده باید وارد عمل شود، حتی اگر روایت امامجمعه موقت تهران قطعیت داشته باشد باز هم بخشی از بدنه افکار عمومی نسبت به قصور احتمالی ایشان معترض بوده و خواهان تعیینتکلیف نهایی پرونده و برخورد قاطع با خاطیان هستند.
روز پنجشنبه، اما اتفاقی رخ داد که بر شدت برانگیختگی افکار عمومی افزود. درحالیکه هنوز پرونده موسوم به زمینخواری در حوزه علمیه ازگل در دادگاه تعیینتکلیف نشده شورای سیاستگذاری آیتالله صدیقی را به امامت نمازجمعه هفته گذشته برگزید. این اقدام که به نظر میرسد با هدف پایان بخشیدن به جنجال ایجادشده اتخاذ شده باشد به جای آنکه چنین هدفی را محقق سازد نتیجهای عکس داده و حواشی ایجادشده را به تیتر اخبار بازگرداند. این انتخاب قبل از نهایی شدن پرونده و اقناع افکار عمومی آسیبهایی را پدید میآورد و شأنیت نمازجمعه بهعنوان یک نهاد سیاسی، اجتماعی مهم در تاریخ انقلاب را نیز خدشه دار میکند.
نمازجمعه شأنیتی فراتقویمی دارد
دین اسلام برای عبادات شأنیتی فراتر از ساحت زیست شاخصی قائل بوده و اثر اجتماعی آن را ارجح میداند به همین دلیل نیز در دین اسلام توصیه شده است در صورت امکان مردم نماز خود را به جماعت بخوانند. در بین همه عبادات، اما نمازجمعه به لحاظ اجتماعی و سیاسی جایگاه ویژهای دارد؛ چراکه علاوهبر جمعه یک خطبه سیاسی نیز به آن اختصاص دارد.
برگزاری هفتگی این رویداد عبادی سیاسی باعث میشود تا جامعه اسلامی نسبت به فضای سیاسی خنثی نمانده و تحلیلها و اطلاعات بهروزرسانیشده را دریافت کند؛ چنین اثری زمانی محقق میشود که متولیان برگزاری به نگاهی تقویمی دچار نشده و برای حفظ و ارتقای شأنیت سیاسی نمازجمعه به متن و فرامتن این رویداد توجه ویژهای نشان دهند.
سپردن تریبون نمازجمعه به آقای صدیقی بهعنوان فردی که اخبار او در چند روز اخیر حاشیهبرانگیز شده است باعث شده عقلانیت پشت این تصمیم به چالش کشیده شده و این سوال به وجود بیاید که آیا متولیان برای برگزاری نمازجمعه بهعنوان یک رویداد سیاسی-اجتماعی اتفاقات فرامتنی که در فضای اجتماعی و سیاسی رخ میدهد را نیز مورد توجه قرار میدهند یا احیانا دچار روزمرگی شده و بدون توجه به پیامدها اجتماعی صرفا به برگزاری مراسم و ادای تکلیف هفتگی میاندیشند.
غنیسازی فرم و محتوا
در نظر نگرفتن فضای اجتماعی باعث میشود تا جایگاه نمازجمعه در نظر مردم رنگ باخته و از میزان اقبال عمومی برای شرکت در آن کاسته شود. اگر برای جایگاه اجتماعی نمازجمعه اهمیت قائل باشیم نمیتوانیم از کاهش جمعیت مشارکتکنندگان در آن ساده عبور کنیم.
از آنجایی که پیدا کردن جایگاهی موثر در اجتماع بدون در نظر گرفتن اقتضائات اجتماعی غیرممکن است این توقع وجود دارد که عوامل برگزارکننده نمازجمعه برای افزودن بر میزان مخاطبان این اقتضائات را نیز در نظر بگیرند. با انتخاب آقای صدیقی بهعنوان امامجمعه آن هم پس از جنجالهای رسانهای که یک ماه بیشتر از آغاز آن نگذشته آیا میتوان مدعی شد که اقتضائات اجتماعی در مناسبات لحاظ شدهاند؟
علاوهبر اهمیت حضور جمعیت در مراسم مهمی همچون نمازجمعه غنی بودن محتوا نیز به دو جهت اهمیت دارد؛ چراکه هم مخاطبان را افزایش میدهد و هم آگاهی آنها نسبت به مسائل سیاسی مهم روز را. این مساله بهویژه در ایام فعلی که جامعه نسبت به مناسبات امنیتی منطقه و نقش فعالانه ایران در آن نیاز به آگاهی دارد واجد اهمیتی دوچندان است. پس از هدف قرار گرفتن سفارت ایران در دمشق و وعده انتقام ایران اکنون فضای سیاسی و اجتماعی تشنه آن است که بتواند موقعیت پیچیده فعلی را درک کرده و رخدادهای امنیتی احتمالی را پیشبینی کند. در چنین فضایی ارائه تحلیلهای دقیق و موشکافانه که مبتنیبر دادههای دقیق باشد نیاز فضای اجتماعی است و این نیاز اگر از جانب نهادهای رسمی و از طریق تریبونهای رسمی همچون نمازجمعه بیان شود هم اعتبار این تریبونها را بالا برده و هم میتوان امیدوار بود که در عین رعایت مناسبات امنیتی اطلاعات دقیقی ارائه شده باشد. با انتخاب فردی همچون کاظم صدیقی این سوال به وجود میآید که آیا ایشان برای بیان تحلیل دقیق از وضعیت سیاسی و امنیتی منطقه فردی توانمند محسوب میشوند و آیا بیان این مطالب از زبان فردی که نسبت به حواشی پیرامونی او سوالاتی وجود دارد میتواند مخاطب را جذب کرده و او را نسبت به مسائل قانع کرد؟
فضای اجتماعی معیار نیست، اما تعیینکننده است
اگرچه نظرات بازتابدادهشده در فضای اجتماعی معیار تعیین حق و باطل نیست، اما نمیشود آن را در مناسبات لحاظ نکرد؛ لذا اگر حرفی نیز برخلاف واقعیت در جامعه شیوع پیدا کرده باشد راه تقابل با آن نادیدهانگاری و بیپاسخ گذاشتن مساله نیست.
عدم ارائه پاسخ دقیق باعث رسمیت یافتن دوقطبیهای کاذب شده و اتفاقا به شیوع روایتهای جعلی کمک میکند. این امر درمورد ماجرای اخیر حوزه علمیه ازگل نیز صدق میکند. اگرچه گفته میشود پرونده این ماجرا در دستگاه قضایی درحال بررسی است، اما نباید تا حلوفصل شدن ماجرا و مهیا شدن پاسخی قابل اقناع اقداماتی انجام داد که روایات غیررسمی را شأنیت بخشد. اینکه شورای سیاستگذاری ائمه جمعه آیتالله صدیقی را قبل از نهایی شدن پرونده اخیر بهعنوان امامجمعه برگزیند باعث میشود تا بخشی از افکار عمومی نسبت به اجرای عدالت درمورد ایشان بیاعتماد شود.
چنین مسالهای به شخصیت آیتالله صدیقی نیز آسیب میزند؛ چراکه اگر دادگاه ایشان را مبرا بشناسد رسانههای معاند برای غیرمعتبر شمردن رای دادگاه بسیج شده و اینگونه برای جامعه تصویرسازی میکنند که رای صادرشده ناشی از معادلات سیاسی پشتپرده است. از سوی دیگر چنین اقداماتی ممکن است عوامل قضایی بررسیکننده را نیز تحت فشار قرار دهد؛ چراکه دوقطبی بهوجودآمده باعث میشود در هر صورت بخشی از جامعه درنهایت به رای صادرشده خدشه وارد کنند. اگر رای به ضرر آقای صدیقی باشد بدنه حامیان قانع نمیشوند و اگر به نفع ایشان باشد اتهامزنیها شروع میشود؛ لذا این سوال وجود دارد که آیا نمیشد برای حفظ شأنیت آقای صدیقی و کمک به دقت در بررسی پرونده، ایشان تا تعیینتکلیف ماجرا در دادگاه برای امامت نمازجمعه انتخاب نمیشد. بازنشر مجدد حواشی پیرامون ایشان بعد از انتخاب بهعنوان امامت نمازجمعه ۲۴ فروردین نشان داد این اقدام بیش از آنکه به حمایت از آقای صدیقی منجر شده باشد به فشار اجتماعی ضد او انجامیده است.
احیای اعتبار یا اتلاف آن؟
دقت در انتخاب امامجمعه به معنی نفی حضور آقای صدیقی در تریبون نماز نیست. نگاه دلسوزانه، اما ایجاب میکند که با وجود اتفاقات اخیر برای این حضور قیود دقت و طراحی را نیز لحاظ کنیم تا مبادا به جای احیای اعتبار آن را بیش از گذشته هدر دهیم. از آنجایی که حواشی پیرامون آقای صدیقی در فضای رسانهای بازتاب گستردهای یافته و طیف کثیری را درگیر کرده است برای پاسخ به این ابهامات نیز باید پاسخی دقیق در قالب یک طراحی رسانهای مطلوب ارائه داد تا قدرت اقناع حداکثری داشته باشد.
اینکه بدون طی شدن این مرحله تریبون نمازجمعه در اختیار ایشان قرار گرفته و در فرصت محدود این تریبون نیز به جملاتی کوتاه در باب عذرخواهی اکتفا شود نهتنها کمکی به اقناع افکار عمومی و احیای شأنیت ایشان نکرده بلکه دامنه تقصیر را در این فرآیند معیوب اقناعی به نمازجمعه نیز کشانده و اعتبار این نهاد مهم سیاسی و اجتماعی را نیز هدر میدهد.
در اختیار قرار دادن تریبون به آقای صدیقی قبل از ارائه پاسخهای قابل اقناع به افکار عمومی باعث شد تا بار دیگر حواشی بهوجودآمده در فضای افکار عمومی بازتولید شود. این خروجی باعث میشود تا در دلسوزانه تحلیل کردن انتخاب رخداده نیز با نگاه تردید نگریسته شود.
tags # کاظم صدیقی سایر اخبار چرا موهای بدن زنان کمتر از مردان است؛ آیا زنان مردان پشمالو را بیشتر میپسندند؟ مغز آلبرت انیشتین از مغز یک نئاندرتال کوچکتر بود! آیا انسانهای اولیه عاشق میشدند؟ آنها چگونه همسر خود را انتخاب میکردند؟ قدیمیترین راز تاریخ فاش شد؛ اول مرغ بود یا تخممرغ؟!منبع: زیسان
کلیدواژه: کاظم صدیقی آیت الله صدیقی باعث می شود فضای اجتماعی افکار عمومی آقای صدیقی امام جمعه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۱۲۵۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتقاد شدیدالحن از حکم اعدام توماج | کسانی عمدا حیثیت نظام را بر باد میدهند؟
اینکه خوانندهای با خواندن اشعاری، هرچند مخالف نظام، به اعدام محکوم شود، با چه منطقی سازگار است؟ منطق حقوقی یا اجتماعی یا سیاسی یا امنیتی؟ شاید هیچکدام.
گاه گفته میشود که «منطق حقوقی» مستقل است و استقلال قاضی از همین رو است؛ اما نقد «پوزیتیویسم حقوقی» جایی برای این ادعا باقی نگذاشته است. قاضی نیز مانند همگان درگیر زندگی اجتماعی و تجربه سیاسی است و فارغ از آن نمیتواند حکم دهد.
دکتر کیومرث اشتریان در روزنامه شرق نوشت: از همین رو است که مقولاتی مانند عوامزدگی، شهریزدگی، غربزدگی یا شرقزدگی برای یک قاضی نیز صادق است. اینکه یک قاضی باید از کارشناس فنی استفاده کند تا حکمش روا باشد، از همین رو است؛ کارشناس فنی هم محدود به حوزه ساختمان یا امور امنیتی نیست. کارشناس هنری، سیاسی، اجتماعی و بینالمللی هم از آن جمله است که کمتر به آن توجه میشود.
حکم اعدام، خود مشمول همین حکم است. فراموش نکردهایم که سالها پیش حکم اعدام دکتر هاشم آغاجری صادر شد و فضای بینالمللی را بر ضد ایران برآشفت. چهرهای خشن و بیتمدن از کشور آفریدند که قرار است یک استاد دانشگاه را به دلیل سخنرانی اعدام کنند. در همان زمان تصور کسانی بر این بود که این صرفا یک تهدید است و او اعدام نخواهد شد؛ و چنین هم شد؛ اما تنها چیزی که برای ایران باقی ماند، چهرهای بسیار مخدوش بود.
برخی «دستاندرکاران بیرونی» قوه قضائیه بیتوجه به ابعاد ملی و بینالمللی چنین احکامی میخواهند؛ مثلا به تصور خود بازدارندگی ایجاد کنند یا چهرهای انقلابی از خود نشان دهند درحالیکه آنگاه که در مرحله تجدیدنظر چنین احکامی نقض شود، دیگر اعتبار و اقتداری باقی نمیماند و ما میمانیم و حیثیتی که بر باد رفته و تبلیغاتی جهانی که به خاطر هیچ و پوچ شکل گرفته است.
درباره پرونده مورد بحث این روزها، برخی از اشعار این «رَپِر» همان محتوایی را دارد که برخی از «خودیها»، خون در دل و پا در گِل، بیان میکنند. انتظار دارید همه به یک زبان به نقد اجتماعی-سیاسی بپردازند؟ ظرفیت خود را بالا ببرید؛ بخشی از اصلاح و مبارزه با فساد را به نقدهای تند و تیز جوانان بسپارید؛ حتما ضرر نمیکنید و آنان نیز اگر برخورد درست ببینند، شاید زبان خود را اصلاح کنند. حتی اگر زبان خود را اصلاح نکنند، باز هم باید تحمل کنید.
همینجا بگویم که من هیچگونه علاقهمندی به برخی از رویهها و افکار این نسل معترض ندارم و فاش میگویم که آنان نیز به دلیل بیتدبیریهای ما دقیقا مانند خود ما سطحی و خودمحور و دیکتاتور هستند. خجل از ننگ بضاعتیم؛ چون دقیقا «کپی» برابر با اصل خود ما هستند. هیچ تسامحی در بیان ندارند و فقط باید با آنان همدست و همداستان باشیم تا مقبول درگاهشان باشیم. برای آنان بسیاری از شخصیتهای سیاسی درد و رنجکشیده که قدم در راه عدالتطلبی و آزادی گذاشتهاند و رنج زندان و تلخی حرمان کشیدهاند، یکساناند. از منظر آنان همه بر خطایند. تنها خود را بر حق میدانند.
درباره توماج صالحی اگر اکنون زیر تیغ نبود، نظرات خود را شفافتر ابراز میکردم که حتما خوشایند او نبود؛ اما همه اینها به آن معنا نیست که موافق اعدام آنان باشیم. آزادی چنین هنرمندانی میتواند به بهبود درک ما از وضعیت جامعه کمک کند و زخم عمیق مردم را از فساد بازنماید؛ آتشی نهان است اندرین تیغ آبدار. آزادی یادگرفتنی و تمرینکردنی است. در درجه نخست این خودِ نظام است که باید درک و تعهد به آزادی را پیشه کند.
وقتی چنین نباشیم، اعتراض نسل جوان بر ما رنگ طغیان و جلوه عصیان به خود میگیرد. مسابقهای که در میان برخی مسئولان کشور برای بیحیثیتکردن چهره ایران در جهان پدید آمده، حقیقتا شگفتآور است. گویی این افراد از محیط بسته خویش بیرون نیامدهاند تا ببینند که یک حکم بدوی اعدام که به خیال خود برای «بازدارندگی» صادر میکنند و معمولا در تجدیدنظر نقض میشود، چه بلایی بر سر چهره ایران در داخل و خارج میآورد.
البته نه چنین است، بلکه محتمل است که برخی به عمد چنین کنند تا پیوندهای حیثیتی جمهوری اسلامی را با مردمان و با جهانیان بگسلند تا در محیطی کاملا گسسته از جهان به تحصیل منافع و تحکیم مواضع خویش بپردازند. نتیجه سخن با رئیس محترم قوه قضائیه است که جز او کسی مسئولیت رسمی در این زمینه ندارد تا به چنین وضعیتی رسیدگی کند. گویی همواره دستانی آلوده در برابر چشم همگان در پی آلودهکردن تعمدی چهره ایران در جهان بوده است. شاید از اینرو مرکز رسانه قوه قضائیه اعلام کرده است که این حکم بدوی و قابل فرجامخواهی در دیوان عالی کشور است. از سوی دیگر، سخن با دستگاههای فرهنگی نیز هست که با هزینههای بسیار فعالیتهای برونمرزی دارند و بازتابی از چهره ایران در جهان نشان نمیدهند و در برابر چنین فضای آلودهای از طرف «خودیها» سکوت مطلق کردهاند.